حس خوب یک خواب

ساخت وبلاگ
دیشب خواب دیدم بهم زنگ زده بودی

چقدر حس خوبی بود

حتی تو خواب هم بند بند وجودم داشت میومد طرفت

تو یه چشم بهم زدن پیشت بودم

تو بغل هم و کنار هم بودیم

چه لحظات بی نظیری

توی خواب هم صدات میزدم

اینو مادرم گفت وقتی صبح بیدار شدم

لعنت به اون بیداری

دلم میخواست یک عمر خواب برم اما با تو

چقدر سعی کردم باز بخوابم...

هنوزم نمیدونم چی شد که گذاشتم بری

چرا خودم فرستادمت

چرا اینقد بد رفتار کردم که باور کنی دوست ندارم

بخاطر تو بود اما

خودم نابود شدم

و حالا من شدم بدترین آدم دنیات...

و دور شدی و رفتی

باشه قبول حق داشتی بری

اما حق نداشتی یکبارم که شده حالمو نپرسی

من بازم صبح به همون خط خاموشت زنگ زدم

تا بازم باهات حرف بزنمو آروم بشم

شاید یه روز این برعکس بشه...

چهارشنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۶| 17:12 |منصور باصري|

متن عاشقانه داستان عاشقانه شعر عاشقانه...
ما را در سایت متن عاشقانه داستان عاشقانه شعر عاشقانه دنبال می کنید

برچسب : خواب, نویسنده : mansour1368a بازدید : 169 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 17:39