انگ زدند تا ننگ كنند
تا رنگ كنند گندي را كه ميخواستند
هدف يك چيز بود كشتن او
او را كشتند تا ببندد دهانش را و
پنهان كند آنچه كه مي دانست
نميدانم كي نوبت من ميشود
اما من مي نويسم به ياد برادم علي
متن عاشقانه داستان عاشقانه شعر عاشقانه...برچسب : علي باصري, نویسنده : mansour1368a بازدید : 151